به بهانه روز ملی یوز مطرح شد؛
یوزپلنگ كوچك نیازمند حمایت، سازوكاری برای آشنایی با یوز آسیایی
به گزارش گل اركیده روز ملی یوز تلنگری برای یادآوری این مورد است كه یوزپلنگ آسیایی گونه ای در معرض انقراض در جهان و طبیعتاً ایران به حساب می آید كه نگه داشت آن نیازمند سازوكاری آموزشی و فرهنگی است.
خبرگزاری مهر، گروه استان ها: روز ملی یوزپلنگ شاید بهترین فرصت برای یادآوری وضعیت این گونه درخطر انقراض است بهانه ای كه می تواند لزوم توجه به محیط زیست و اركان آنرا به خوبی عیان سازد پارك ملی توران شاهرود زیستگاه یوز و آفریقای ایران و بخش های محدودی از استان سمنان است شاید ان جی او های بسیاری در این عرصه برای محیط زیست تلاش كردند تا مردم محلی را قانع كنند شكار را كنار گذاشته و به فرهنگ طبیعت دوستی روی آوردند.
اما به جرات می توان گفت بیشترین تأثیر را نوشتن صدها كتاب، مقاله، چاپ اخبار در خبرگزاری ها، روزنامه ها، جراید و فضای مجازی در تمركز بر حفظ گونه یوز آسیایی داشت به نحوی كه امروز هم این روند همچنان ادامه دارد و یوزپلنگ سوژه خیلی از مباحث اجتماعی و كتاب ها را به خود مختص كرده است.
زینب حبیبی نویسنده باذوق اهل روستای ابراهیم آباد سفلی در جوار پارك ملی توران شاهرود است كه به خوبی این نقطه را درك كرده و با دریایی كردن دل خود كتاب یوزپلنگ كوچك را نوشته تا این فرصتی برای لزوم حفظ و نگهداری این گونه ارزشمند، توجه به محیط زیست و پشتیبانی از نویسندگان گمنام این عرصه باشد.
امروز نویسندگانی كه دغدغه محیط زیست دارند و بر مقوله فرهنگ سازی آن كار می كنند شاید كم نباشند اما معدود كسانی هستند كه نظیر زینب حبیبی، علیرغم مشكلات اقتصادی و بدون ذره ای حمایت، كتابی در باب محیط زیست بنویسند و تنها خواست آنها پشتیبانی از این جامعه است از این رو با این نویسنده به گفتگو نشسته ایم.
*چه عاملی سبب ایجاد انگیزه نوشتن كتابی درباره یوزپلنگ شد؟
حدود ۱۲ سال پیش مستندی درباره یوزپلنگ آسیایی از تلویزیون پخش گردید كه در آن كشتار این حیوان پرارزش را نشان می داد كه این مستند تأثیر زیادی بر روی من گذاشت تا درباره این موجود باارزش قلم در دست گرفته و بنویسم.
از سویی فرزندم در دوره راهنمایی یا همان متوسطه اول تحصیل می كرد و گاهی كتاب با خود به خانه می آورد ولی آنها را نصفه می خواند و كمتر پیش می آمد تا او كتابی را تا آخر بخواند، زمانی از وی درباره علت ماجرا پرس وجو كردم جواب پسرم نبود جذابیت برای تمام كردن كتاب اعلام نمود و من به او قول دادم كه خود برای او داستان خواهم نوشت شاید داستان من از داخل آن كتاب ها بسیار جذاب تر باشد.
درنهایت قولی كه به پسرم داده بودم و مستندی كه از تلویزیون پخش گردید بهانه ای بود تا یوزپلنگ سوژه اصلی داستان من شود و این گونه كار نوشتن كتاب یوزپلنگ كوچك آغاز شد.
*درباره خود داستان یوزپلنگ كوچك توضیح دهید
داستان درباره یوزپلنگ كوچكی است كه در كودكی پدر و مادرش توسط شكارچیان كشته می شوند و این در دشت تنهایی به زندگی خود ادامه می دهد بدون حمایت دوران كودكی تا بزرگ شدن را طی كرده و در این برهه اتفاقات زیادی برای او اتفاق می افتد درنهایت از قلمرو كوچ و پس از چند سال به همراه جفت خود به همان قلمرو سابق خود بازمی گردد.
در آن دوران كه كودكی و نوجوانی خویش را سر می كردم حضور شكارچیان در منطقه بسیار بود، تنها راه ارتزاق و لذت آنها در همین شكار خلاصه می شد، اما در دهه های گذشته وضعیت تغییر نمود و محیط زیست با آموزش جوامع محلی كوشید تا آنها را از شكار بازدارد و به سمت حفاظت محیط زیست سوق دهد البته هرچند هنوز هم برخی به شكار می پردازند اما نسبت به گذشته بسیار بهتر شده است و نظارت و كنترل بیشتری محیط زیست انجام و با شكارچیان برخورد می كند.
*ادارات چقدر از كتابی درباره یوزپلنگ و محیط زیست استقبال كردند؟
به مدارس رجوع كردم اما آنها خواهان عرضه نامه از آموزش وپرورش منطقه شدند كه در پاسخ آیا اگر كتاب آموزنده نبود به چاپ می رسید؟ درنهایت به آموزش و پرورش میامی رجوع كردم و استقبال خوبی از آن شد ولی بودجه ای برای خرید آن نداشتند، كتاب را به هر مدرسه و مدیری بردم استقبال كرد ولی بازهم در میان دانش آموزان آن طور كه باید پخش نشد.
با اداره فرهنگ و ارشاد میامی صحبت كردم و چند جلد هم به امانت گذاشتم اما بازهم بودجه ای نبود كه كتاب من خریداری و موردحمایت واقع شود، درنهایت چند دهیاری سفارش كتاب داشتند ۱۰ سال طول كشید تا بتوانم كتاب را در سخت ترین شرایط زندگی بدون حمایت به چاپ برسانم درنتیجه ۲۴۰ نسخه بیشتر منتشر نشد.
*آیا داستان دیگری برای عرضه دارید؟
در دل كتاب یوزپلنگ كوچك هفت داستان نهفته است و هفت داستان دیگر در چارچوب یك كتاب برای چاپ به یكی از انتشارات شاهرود داده شد كه تصور می كنم تا اتمام تصویرسازی و مجوز قدری طول بكشد و در همین زمان باز قلم در دست گرفته و مجدد داستان آماده كردم.
داستان های دیگری پیرامون حوزه محیط زیست و چند مورد درباره محبت به حیوانات دارم اما مابقی سوژه های اجتماعی از زبان حیوانات است و درواقع این سری كتاب ها حرفی برای گفتن دارد و نكته های آموزشی را به گروه سنی نوجوانان یاد می دهد.
*چه توقعی از مسؤلان دارید؟
هیچ چشم داشتی به درآمد فروش كتاب ندارم، شبكه ای برای توزیع و فروش كتاب در شاهرود نیست و نمی دانم به كجا و كدام نهاد باید خواسته خویش را مطرح كنم چاپ كتاب های بعدی تنها احتیاج به حمایت دارد در غیر این صورت این چشمه جوشان از بین خواهد رفت، آرزوی قلبی من چاپ كتاب ها در سطح انبوه است.
*چه چیز سبب شد تا پس از گذشت آخر مدرسه و دوری از آن فضا قلم در دست بگیرید؟
از كودكی همواره آرزو داشتم كتابخانه ای پر از كتاب های داستان داشته باشم، تمام دوران ابتدایی اگر شش تا هفت كتاب مطالعه كرده باشم و موقعیتی برای من پیش نیامد نوشتن را دوست دارم.
كلاس سوم ابتدایی حدود ۳۰ سال قبل معلمی دلسوز داشتم كه انشاها و خلاصه درس های من را می خواند و می گفت تو یك روز نویسنده بزرگی می شوی و این در ذهن من حك شد كه این معلم چه در من دیده بود كه بین همه دانش آموزان خود این حرف را به من زد، مستند یوز، صحبت های فرزندم و تلنگر این معلم بهانه ای شدند تا باردیگر بنویسم خیلی ها من ناامید می كردند اما هر بار جرئت من بیشتر شد.
* و در پایان؟
از هر موضوعی دو جمله كافی است تا درباره آن داستانی بنویسم، می دانم در حد نویسندگان بزرگ نیستم اما بر این امر واقفم كه داستان های من نكته ای پندآموز برای نوجوانان داشته باشد و خواننده از ابتدا تا آخر مطلبی دستگیرش شود بنابراین از مسؤلان انتظار می رود از نویسندگان گمنام حمایت های بیشتری داشته باشند تا تشویق به نوشتن شوند.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب